حکایت من

تنها کسی که ماند....!!

 

 
حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ...
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ...
حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ...
زخم داشت و ننالید...
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ...
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در شنبه 22 بهمن 1390برچسب:,ساعت 19:57 توسط arman fattahi| |


آخرين مطالب
» خودت باش
» به جهنم
» شرمندم...
» دلخسته
» حکایت من
» خوبی چه بدی داشت؟؟؟
» عشق من
» .....!!
» بلاتکلیفی
» شاید خدا خواست
» درد..
» دروازه طلایی
» بازگشت
» پرستش
» بعد از من
» به یاد تو...
» داشتم داشتی داشت ....
» .....!!

Design By : RoozGozar.com